کمتر از دوساعت دیگر باید یک مانتو و مقنعهی مشکی بپوشم و بروم سرکار. قرار است کارگر باشم توی همان فسفودی که با هم پیتزا خوردیم و تو کلی از من عکس گرفتی و قسمم دادی که به هیچکس جز خودت نشانشان ندهم . میگفتی چقدر زیبا شده ام و چقدر خوشحال بودی که آنجا کنار منی. اما حالا باید از ۶غروب تا ۱۲ شب همان جا بمانم و عکس گرفتن بقیه را تماشا کنم.
سال دوم دانشکده ی من بازدید : 362
يکشنبه 26 مهر 1399 زمان : 7:37